سوالات متداول
همچنین میتوانید سوالات خود را از طریق فرم پایین همین صفحه برای ما ارسال کنید.
کانادا 8 درصد از تولید ناخالص خود را صرف آموزش و پرورش می کند و دارای نظام آموزشی متنوعی شامل مدارس خصوصی و دولتی در تمام پایه ها می باشد. هر کدام از ایالت ها و بخشهای کانادا مستقلا مسئول آموزش و پرورش در حوزه خود هستند؛
بنابراین ضوابط و معیارها به طور قابل ملاحظه ای از یک ایالت به ایالت دیگر و از یک بخش به بخش دیگر متفاوت است . با این وجود ، حکومت فدرال از آموزش بعد از دبیرستان ، کارآموزی و آموزش بزرگسالان در هر دو زبان رسمی حمایت می کند. تحصیلات رسمی در کانادا شامل سه سطح میشود : ابتدایی ، متوسطه ، و تحصیلات دانشگاهی. آموزش در مدارس ابتدایی و متوسطه رایگان است ؛ ولی والدین باید مبلغی بین 5 تا 100 دلار در هر ترم به عنوان هزینه های دانش آموز (student fee) برای کلاسهای فوق برنامه مثل موسیقی یا کلاسهای هنری بپردازد. معمولا سال تحصیلی در کانادا از هغته اول سپتامبر تا پایان ژوئن ( ده ماه ) می باشد و به دوره های تحصیلی ( ترم / نیمسال تحصیلی ) مختلف تقسیم می شود . کلاسهای درسی در مدارس دولتی از دوشنبه تا جمعه برگزار می شود و هیچ ساعت درسی در روزهای شنبه و یکشنبه وجود ندارد. کالج ها و دانشگاههای کانادا ، شرایط ورود بسیار مختلفی دارند. عموما هرچه قدر دانشگاه بهتر ( معتبرتر) باشد شرایط ورود سنگین تر است. تمام دانشجویان خارجی باید انگلیسی را به خوبی بدانند (در کبک ، فرانسه لازم است ) و کسانی که زبان مادریشان انگلیسی نمی باشد ، باید امتحان TOEFL یا IELTS اکادمیک و ... بدهند. همچنین سایتهای کامپیوتری زیادی وجود دارند که اطلاعاتی را در مورد دانشگاهها و کالج های کانادا در دسترس قرار می دهند.
پرسش از میزان پول همراه مسافر و پرسشهای جانبی و تبعی آن یکی از جدیترین سوالات مهاجران تازه وارد است اما پاسخ به آن اصلاً به سادگی و سرراستی خود پرسش نیست. علت روشن است. پاسخ این سوال به چندین پارامتر مهم بستگی دارد که کم و زیاد شدن وزن هر مراکز استخدام نیروی کار (Human Resource Centers of Canada= HRCC) در بیش از 400 دفتر در سراسر این کشور اقدام به ارائه مشاوره مجانی و به کارگماردن افراد می کنند
واحدهای اطلاعاتی HRCC ، اطلاعاتی جدید در مورد بازار کار به شما ارائه می دهند و به شما کمک می کنند تا مشاغل و فرصت های شغلی مورد درخواست ، مهارت های مورد نیاز و نحوه گذراندن دوره های تعلیمات و خدمات مورد نیاز آن مشاغل را برای یافتن کار بیابید. بسیاری از کمپانی های بزرگ آژانس هایی را در اختیار دارند که برای آنها کارمندانی چون مدیران اجرایی ، کارمندان حرفه ای ، کارمندان موقت اداری استخدام می کنند. آزانسهای استخدام معمولا باید مجوز لازم را از مسئولین شهری یا ایالتی کسب کرده باشند. برای مثال در انتاریو ، وزارت کار سه نوع مجوز می دهد: نوع اول برای خدمات کارمندیابی است که از کارفرمایان حق الزحمه خود را دریافت می کند. نوع دوم برای خدمات استخدامی است که از جویندگان کار حق الزحمه خود را دریافت می دارد و نوع سوم برای خدمات استخدام برای کمک در امور منزل به کار می رود. حق الزحمه این آژانسها برای مشاغل ثابت معمولا معادل سه ماه حقوق ناخالص یا 25 درصد از حقوق ناخالص سالانه است که معمولا توسط کارفرما پرداخت می شود.
منشور شهروندی کانادا
حقوق بشر، بخشی اصلی از قانون کانادا محسوب می شود. منشور حقوق و آزادی های کانادا که برای سادگی “چارتر” نامیده می شود شامل اصول و ارزش های اساسی است که مردم کانادا، طبق آن زندگی می کنند. طبق این منشور از لحظه ای که شما به کانادا می رسید از حقوق و آزادی هایی بهره مند هستید که حکومت و مردم این کشور از آن ها محافظت می کنند. این یک قانون بوده و بخشی از قانون اساسی کانادا نیز می باشد.
این منشور، حقوق خاص سیاسی شهروندان کانادایی و حقوق مدنی هر کس که در کانادا باشد را تضمین می کند. حقوق تعریف شده در این منشور عبارتند از:
حقوق دموکراتیک – همه شهروندان کانادا چه متولد کانادا باشند چه در جایدیگری به دنیا آمده باشند، می توانند در انتخابات رای دهند و در صورتی که شرایط سنی آنها با قوانین محل اقامتشان منطبق باشد می توانند کاندید یک مسئولیت دولتی شوند.
تحرک و جابجایی – هر شهروند حق ورود، ماندن، ترک کانادا و ورود دوباره به آن را دارد. هر شهروند و فرد مقیم حق جا به جایی، سکونت و اشتغال به کار در هر جای کانادا را دارد.
حقوق قانونی – هر کس از حق زندگی، آزادی و امنیت برخوردار است. این حقوق مگر جز طی روند قانونی نمی توان سلب نمود. هر کس حق دارد تا در برابر توقیف بی دلیل از سوی مقامات معترض باشد.
تساوی حقوق – رفتار یکسان با همه ی افراد از حقوق مهم مردم کانادا می باشد، تمام افراد کانادایی در مقابل هر گونه تبعیض بر اساس نژاد، ملیت یا مبداء قومی، رنگ، مذهب، جنسیت، سن، و یا توانایی روانی یا جسمی حمایت می شوند.
این منشور، رفتارهای نابرابر و متفاوت را در صورتی مجاز می داند که در راستای کمک به دستیابی یک گروه محروم به برابری با دیگران باشد. مطالب منشور را همیشه باید به نحوی تفسیر نمود که به حفظ و تقویت میراث چند فرهنگی کانادا کمک کند.
بنای احترام به حقوق بشر، یک بنای یادبود حقوق بشر در اتاوا است که وقف مفاهیم اساسی آزادی های فردی و احترام به منزلت هر فرد شده است. این بنای نمادین از ما می خواهد تا این ارزشهای پایدار انسانی را گرامی داشته و از آنها حمایت کنیم.
این منشور همچنین چهار آزادی اساسی همه مردم کانادا را تضمین می کند:
آزادی باور و مذهب
آزادی اندیشه، اعتقاد، و بیان (از جمله آزادی مطبوعات و دیگر رسانه های ارتباطی)
آزادی تجمعات مسالمت آمیز
آزادی تشکیل اتحادیه (پیوستن به یک گروه و عضویت در یک اتحادیه)
این منشور، محدودیت در آزادیهای مزبور را تنها تحت شرایط خاصی مجاز می داند. مثلا، مجلس ممکن است آزادی تجمعات را در طول زمان جنگ محدود نماید
قانون حقوق بشر کانادا
قانون حقوق بشر کانادا، تضمین کننده فرصت های برابر برای کار و زندگی، دور از شیوه های تبعیض آمیز برای همه کانادایی ها می باشد. این قانون، هرگونه تبعیض بر اساس نژاد ، مبداء ملی یا قومی، رنگ، مذهب، سن، جنسیت، گرایش جنسی، وضعیت تأهل، وضعیت خانوادگی، ناتوانی، و یا محکومیت کیفری فرد که حکم عفو برای آن صادر شده باشد را منع می کند.
نمونه هایی از تبعیض می تواند شامل موارد زیر باشد:
امتناع از استخدام کسی به خاطر سن او
محروم کردن یک کارمند زن از ترفیع
وجود داشتن مرکزی بدون امکانات لازم برای افراد ناتوان جسمی
استفاده از کلمات نژادپرستانه در محل کار
امتناع از استخدام به دلایل مذهبی
پرداخت حقوق کمتر برای کار یکسان به کارمندان زن نسبت به کارمندان مرد
Canadian Bank of Commerce
Bank of Montreal
Canada Trust
Bank of nova Scotia
Royal Bank of Canada
Toronto Dominion Bank
که نود درصد سرمایه کل بانکها را تحت نظارت دارند. این شش بانک شبکه ارتباطی متشکل از 8000 شعبه دارند و خدمات بانکداری اینترنتی و تلفنی نیز ارائه می دهند. بانکهای محلی کوچکتر بسیاری نیز وجود دارند و بیش از 4 بانک خارجی نیز در کانادا فعالیت دارند. بانکهای صاحب امتیاز بازار را از جهت اعتبار مشتریان تامین می کنند.مابقی وام توسط اتحادیه های اعتباری ، شرکت های اعتبار وام مسکن و شرکت های بیمه عمر داده می شود. بانک کانادا ،که یک موسسه تحت نظارت حکومت مرکزی است و مستقیما مسئول سیاست گذاری آنی کشور است ، نظام بانکداری کانادا را تنظیم می کند.
واحد پول رایج کانادا دلار است ، که هر دلار 100 سنت است . سکه های کانادایی به ترتیب ارزش ، 1 سنتی (penny)، 5 سنتی(nickel) ، 10 سنتی (dime) ، 25 سنتی (quarter) و 50 سنتی (نیم دلار ) 1 دلاری و 2 دلاری است.
اسکناس ها به ترتیب ارزش 5 دلاری ، 10 دلاری ، 20 دلاری ، 50 دلاری ، 100 دلاری و 1000 دلاری چاپ می شوند.
بهتر است قبل از ورود به کانادا تعدادی دلار کانادا تهیه کنید تا هم خود و هم خانواده تان با آن آشنا شوید. در اکثر جاها در کانادا می توانید از دلار آمریکا استفاده کنید.
میزان اجاره برای خانه مبله 1200 دلار در ماه برای یک آپارتمان کوچک ، 1600 دلار برای یک آپارتمان دو خوابه با آشپزخانه کامل ، 1800 دلار برای یک خانه سه خوابه و چیزی بیش از 2000 دلار برای یک خانه ویلایی است. در شهرهای بزرگ مثل
تورونتو و ونکوور و حتی حومه آنها برای اجاره یک خانه ویلایی کوچک باید 1500 دلار یا بیشتر در ماه بپردازید، درحالیکه در شهرها و روستاهای دور افتاده خیلی کمتر از این میزان را می پردازید.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت های زیر مراجعه کنید:
قیمت ملک از منطقه ای به منطقه دیگر بسیار متغییر است. خانه ای به مساحت 1500 فوت مربع (139 متر مربع) در ونکوور تقریبا 300 هزار دلار ، در اتاوا 150 هزار دلار ، در مونترال 130,000 دلار و در وینیپگ 100,000 دلار است ، در حالیکه در شهرهای کوچک و مناطق روستایی همان خانه را می توان با 60 تا 70 هزار دلار خرید.
کاندومنیوم (Condominium) : نوعی آپارتمان ، معمولا در شهر یا تفریح گاهی واقع است که ساختمان در ان گران قیمت و کمیاب می باشد. ممکن است تعداد طبقات آن نسبتا کم باشد. ( مثلا چهار طبقه ) که این نوع اکثرا در شهرهای کوچک یا حومه شهرها دیده می شود ، یا ممکن است بصورت آسمانخراش باشد که معمولا در مرکز شهرهای بزرگ چنین می باشد.
خانه شهری (Townhouse) : خانه ای به سبک منزل تراس دار در دو طبقه یا بیشتر ( گاهی خانه Split-level نیز نامیده می شود) که هر خانه یک ورودی مستقل و اغلب یک گاراژ داخلی دارد. خانه های شهری گاهی قسمتی از یک مجموعه کاندومینیوم مانند می باشند.
دوبلکس : یک ساختمان که به دو خانه جدا با ورودی های مستقل تقسیم شده است که یا پهلو به پهلوی یکدیگر قرار دارند ( در انگلستان Semi- detached خوانده میشود. ) یا یکی در طبقه پائین و دیگری در طبقه بالاست.
بانگلو و bi-level : هر چند که بانگلو (bungalow) معمولا فقط یک طبقه دارد ، این منازل یک زیر زمین نیز دارند که قسمتی از آن به عنوان اتاق تفریح و سرگرمی خانواده مورد استفاده قرار می گیرد. در bi-level ، طبقه همکف قدری بالاتر از سطح زمین قرار دارد بطوریکه زیر زمین دارای پنجره هایی می باشد که بالای سطح زمین قرار گرفته اند.
دو طبقه استاندارد : خانه مستقل که احتمالا گاراژ دارد و روی زمین مستقلی بنا شده است ، معمولا یک زیر زمین کوچک و دو یا سه اتاق دارد.
یکی از دغدغه های مهم مهاجران پیدا کردن مسکن مناسب و کسب اطلاعات لازم درخصوص املاک موجود در کانادا و قیمت آنها است.
گزارش سه ماه رویال پیج شامل قیمت فعلی املاک مختلف، قیمت سه ماه قبل آنها ، قیمت یک سال قبل و درصد تغییرات سالانه قیمت و تخمین مالیاتی که باید برای خرید ملک مورد نظر پرداخت بوده و حدود اجاره بهای این املاک را نیز به متقاضی ارائه می کند.
برای مثال قیمت یک آپاتمان (کاندو) استاندارد در ایالت انتاریو ، در شهر تورنتو و در منطقه بلور وست ویلیج بین ماههای جولای و سپتامبرسال 2009 مبلغ 305000 دلار کانادا بوده است. قیمت این آپارتمان سه ماه قبل از این تاریخ 295000 دلار، یک سال قبل، 304000 دلار و درصد تغییرات سالانه قیمت آن 0.3 درصد بوده است. مالیاتی که باید برای خرید این آپارتمان پرداخت شود در حدود 2500 دلار است و برای اجاره این آپارتمان تقریبا ماهی 1600 دلار باید اجاره پرداخت.
پرسش از میزان پول همراه مسافر و پرسشهای جانبی و تبعی آن یکی از جدیترین سوالات مهاجران تازه وارد است اما پاسخ به آن اصلاً به سادگی و سرراستی خود پرسش نیست. علت روشن است. پاسخ این سوال به چندین پارامتر مهم بستگی دارد که کم و زیاد شدن وزن هر یک، صورت مسئله را تغییر میدهد. در اینجا سعی میشود این پارامترها و سایر ابعاد بحث تشریح شود.
واقعیت این است که در پاسخ به این پرسش میتوان حداقل به سه سطح و سه بعد پرداخت و پاسخهایی را ارائه داد. سطح اول، به الزامات حقوقی و وابسته به شرایط صدور ویزای مهاجرت میپردازد. هر درخواست کننده اصلی ویزای مهاجرت بسته به تعداد اعضای تحت تکفلش میبایست یک حداقلی را برای آغاز زندگی در کانادا از قبل آماده کرده باشد. سطح دوم بحث که از بررسی نقادانه سطح اول ناشی میشود، ارائه پاسخی کوتاه، روشن و سرراست درباره یک میزان حداقلی واقعی برای زندگی در یک سال اول است. با این فرض که شما کاری در این یک سال نداشته باشید اما به شیوهای مقتصدانه و با برنامه زندگی کنید. شما در این صورت باید الگوی یک خانواده متخصص تحصیل کرده از طبقه متوسط ایران را زمانی که در شرایط کنترل هزینهها و بهینهکردن مصارف است مدنظر قرار دهید. اما سطح سوم، پرداختن عمیقتر به این موضوع از زاویه فلسفه مهاجرت است. گهگاه دیدهام که برخی از کسانیکه •زود قید مهاجرت را میزنند و به ایران باز میگردند یا •اصولاً اطرافیان خود را به دلیل مشقتهای زندگی مهاجرت نکوهش میکنند یا •در کانادا اشکال مسرفانهای از یک زندگی تجملی را بدون آنکه حداقل به عواقب اقتصادی آن توجه کنند به عنوان الگوی زندگی برمیگزینند، به این نکته اشاره میکنند که «ما در ایران با همه سختیها و مشکلات، از سطح خاصی (منظور سطح بالا یا نسبتاً بالا) از استانداردهای زندگی برخوردار هستیم. به همین دلیل حاضر نیستیم در کانادا به کمتر از آن رضایت دهیم. اگر معنای زندگی در مهاجرت سختی کشیدن، برعهده گرفتن مشاغلی بسیار پایینتر از حد توان و آموختههای ما و زندگی در سطحی از استانداردهای کیفی باشد که از آنچه در ایران داشتهایم پایینتر است چه دلیلی برای مهاجرت وجود دارد؟» از اینجاست که بحثهای جدیتر آغاز میشود که البته بخشی از آنها به سلایق و علایق و جهانبینی افراد بستگی دارد و قابل تسری دادن یا صدور احکام جهانشمول برای آنها نیست.